کاشی هفت رنگ
تا لاجوردی و فیروزهای که اوج آسمان را به زیر میکشد و میرسد به زمین،
به زردی پائیز و دستان حنا بسته برگهای پائیزی
(همرنگ روی و همسایة سپیدی دلهای خالقانِ عاشقِ کاشیها)
تا آتشفشان رنگ قرمز بیهمتا
به هفت مقدس میمانند تا کاشی هفت رنگ را
(اگر چه برای صرف زمانی کمتر، در خلق آثار جاودان به میدان آمده است)
به کهکشان برسانند
و ناگهان گویی، در پی آن اتفاق نادر صورتی؛ در گلبوتههای هنرمندانة مسجد مشیر شیراز است
که از سراسر این سرزمین پهناور
صدای آفرینندگان کاشیهای هفترنگ کاخ هشت بهشت اصفهان
و مدرسه آقا بزرگ کاشان و ارگ کریمخانی،
از پس پشت تصویرهای کهن
به گوش جان میرسد که یک دل و یک زبان،
ماندگاری این هنر را فریاد میکشند.
گویی صدای غیاثالدین و قوامالدین شیرازی (معماران مدرسه) است
که در صحن مدرسه خارگرد خواف میپیچد:
که هنر هیچگاه نمیمیرد!