منبتکاری
درختان تنومند گردو را، عناب را، گلابی را …
چرا که من نقش میزنم
بر قطعههای خشک درختانی که سرنوشتشان، آتش است و خاکستر.
من نقش میزنم
تا درخت تناور را دوباره زندگی بخشم
در شکل و هیئتی دیگر.
من نقش میزنم، گلبوتهها و شاخههای ختایی را
بر ریزبافتترین و منسجمترین چوبهایی که برگزیدهام، با وسواس
چرا که راز ماندگاری هر اثر، در انسجام طبیعی آن است
و در روح چوب
روحی رونده که با صدایی بم و آهسته میگوید:
«مرا بتراش. با تیغ کوچک برانت، فرورفته و برجسته
تا سایه روشن برگها را دوباره ببینم!»
و من، حک میکنم
و لذت دردآلود چوب را احساس میکنم
وقتی که ذره ذره جدا میشود، تکههای کوچک از اندامش
تا چهرهای بدیع و درخشان
در هیئتی جدید؛ پدید آید
من، نقش میزنم …